ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
چند روز پیش دورهمی کوچکی داشتیم با دوستان دوران مدرسه میگم مدرسه چون با یکیشون از دوران ابتدایی دوست بودم و با بقیه دبیرستان . من چون دوران تحصیلم رو در شیراز بودم و شیرازی ها هم اصولا یا توی شیراز هستن یا خارج از کشور اینجا دوستان زیادی ندارم
این بچه ها هم به مدد فضای مجازی پیدا شدن
خدا رو شکر هممون جوون موندیم و به غیر از انداممون تغییر زیادی در چهره نداشتیم
اخلاق، رفتار و منش همهمون هم همونی بود که بود یعنی شخصیتمون هم تغییر چندانی نکرده بود علیرغم فراز و نشیبهای خیلی متفاوتی که هرکدوم توی زندگی داشتیم
در این جمع 5 نفره یه پزشک داشتیم که همسرش یکی از معروفترین و محبوبترین متخصصین کشوره و تو همون نیمساعت اول معلوم شد این دوست آروم و صبورمون دل خوشی از زندگی مشترکش نداره ولی مثل گذشته ها ترجیح میده جنگ و جدل نکنه
یکی دیگه از بچه ها نویسنده نه چندان پرکاریه که اونم همسرش پزشک بوده و روابط خوبی با هم نداشتن تا حدی که از مرگ زودهنگام همسرش خیلی راحت و بدون احساس غم و غصه یاد میکرد. این دوستمون در زمان مدرسه اهل خیالپردازی بود و خیلی از توهماتش رو در قالب واقعیت برای ما تعریف میکرد فکر کنم به خاطر همین هم نویسنده شده وقتی دو سه ساعت صحبت کردیم تناقضهایی که در حرفهاش بود نشون داد که همونه که بود
یکی دیگه از دخترها راهنمای تور بود و شخصیت نرمال و اصیلش رو حفظ کرده بود این یکی خدا رو شکر زندگی مشترک و همسر خیلی خوبی داره ولی بچه نداشت و وقتی ما از بچههامون صحبت میکردیم من یهکم معذب بودم
و دختر دیگهمون که دوست صمیمی من هم محسوب میشه دختری زیبا، شلوغ، شوخ و شیطون و بسیار بسیار مهربون با دوتا بچه که با همت فرستادهتشون اروپا برای تحصیل. این دختر همسری بغایت ظالم و یاغی داشته که پس از سالها دوندگی تونسته ازش جدا بشه و الانم تنها زندگی میکنه ولی دوستا ن جانی زیادی داره
یکی دو روز پیش من موند و خیلی خوش گذروندیم و دوباره شدیم دخترهای دبیرستانی
واقعا دوستهای قدیمی یه چیز دیگه هستن . آدم باهاشون خیلی احساس راحتی میکنه ، انگار موضوعی برای پنهان کردن نداره، سفره دلت رو باز میکنی و با خاطرات تلخ و شیرین گذشته روحت پرواز میکنه
دوستان قدیمی من انگشت شمارند. یکی شان از مال دوران دبیرستان است با خیلی از بچه های آن دوره در ارتباط است و از طریق او فهمیدم که تقریبا همه آنهایی که می شناختم و ازدواج کرده بودند جدا شده اند. برایم واقعا عجیب بود و دردناک، آدم تا وقتی توی اخبار و آمار می شنود بالا بودن نرخ طلاق را ماجرا یک چیز است و وقتی اینقدر قابل لمس و نزدیک است یک چیز دیگر.
همیشه خوش و خرم باشید با رفقا
همینطوره زندگی عادی و روتین این روزها خیلی کمه یا طلاقه یا زندگی به زور
راضی ها خیلی کم هستند
شاید قبلا هم همینطور بوده ولی ناراضی ها چیزی ابراز نمی کردن
چه حس خوبی داره آدم دوست های دوران مدرسه ش ببینه :)
خیییییییلی خوبه
دوستان قدیمی مثل شراب ناب هستن.
دقیقا و مستی شون ماندگاره