مادر مهندس کارمند متولد دهه 50
زن، مادر سه تا نازنین(1+2) ، تقریبا درونگرا( توی جمع خوش اخلاق و اجتماعی هستم ولی تنهایی رو ترجیح می‌دم)
ادامه...
پیوندها
- مبارزه با کودکآزاری
- یه خورشید درخشان
- دلنوشته های مهربانو
- زمزم
- اربیت
- پرچنان
- لحظات
- سورمه
- لیمویی
- زن کویر
- آبلوموف
- خاله آذر
- یک روز نو
- نگین شیراز
- دریای زندگی
- جاده خیال من
- زندگی شیرین
- یادداشتهای من
- لذت کمتر داشتن
- روزنگار خانم شین
- ترانه- بدون ویرایش
- اینجا مدرسه نیست
- گوشواره های گیلاس
- روزهای طلایی زندگی
- لطافتهای روح یک خانووم
- کودکانههایم تمامی ندارد
- جایی برای گفتن دلتنگیها
- صفا - من و تنهایی و امید
- خوشبختی های یک زن چاق
- هرروزانه هر روز برای همان روز
- در جستجوی زمان از دست رفته- لیمو جان
- دوباره ترانه جان( بازهم بدون ویرایش)
جدیدترین یادداشت‌ها
همه- روزهای اسفند همیشه روزهای قبل از عید برام قشنگ‌تر وشیرین تر از خود عید بوده. خیلی معتقد به خونه‌تکونی نیستم ولی حال و هوای روزهای...
- معنای زندگی وقتی به معنای زندگی فکر می‌کنم می بینم معنای زندگی برای من بیشتر همون دلیل زنده ماندن هست یا بهتره بگیم دلایلی که ترجیح...
- امروز و فردا نگران فردا نباشید،زیرا فردا نگرانی خود را خواهد داشت. مشکلات امروز برای امروز کافی است. منسوب به مسیح
- نعمتی به نام عقل آخر هفته‌ای که گذشت مهمون مسافرداشتم. دوستی عزیز و قدیمی به نام "ل". قبلا در مورد "ل" اینجا...
- آخر قصه تو دیگه برنمی‌گردی آخر قصه همینه مامان قشنگم دهمین سالیه که تولدت شده و در کنارمون نیستی ؛ و من هنوز هم نتونستم به...
- پله پله تا وضعیت نرمال دو ماه و 11 روز از رفتن نبات گذشت. اینکه به نظر من این زمان خیلی بیشتر از 70 روز میاد عجیب نیست ولی به هرکس دیگه‌ای هم...
- روزانه‌ها پست جدید روزانه‌ها اینجاست. اگر دوست دارید روی گل کلیک کنید
- تایتانیک این روزها احساس می کنم همه‌مون داریم مثل ویولون نوازهای تایتانیک رفتار می کنیم. یعنی با اینکه می‌دونیم هر لحظه ممکنه به...
- اندوه باطل از اندوه باطل رها شو مسیر جهان دوره‌گردیست به چشمان نمناک مهتاب زمین لکه‌ای لاجوردیست ترانه‌ای از گروه چارتار با شعر...
- حس نو چند روزه که با یک حس و فکر جدید در مورد رفتن نبات روبرو شدم که شاید روند پذیرش موضوع رو برام راحت تر کنه. حس می‌کنم این...
بایگانی
- اسفند 1403 1
- بهمن 1403 2
- دی 1403 1
- آذر 1403 1
- آبان 1403 2
- مهر 1403 3
- شهریور 1403 1
- مرداد 1403 1
- تیر 1403 2
- خرداد 1403 3
- اردیبهشت 1403 2
- فروردین 1403 1
- اسفند 1402 2
- دی 1402 1
- آذر 1402 1
- آبان 1402 1
- مهر 1402 2
- مرداد 1402 6
- تیر 1402 3
- خرداد 1402 4
- اردیبهشت 1402 2
- فروردین 1402 2
- اسفند 1401 2
- بهمن 1401 3
- دی 1401 1
- آذر 1401 4
- آبان 1401 3
- مهر 1401 4
- شهریور 1401 3
- مرداد 1401 6
- تیر 1401 4
- خرداد 1401 3
- اردیبهشت 1401 1
- فروردین 1401 1
- اسفند 1400 1
- بهمن 1400 2
- دی 1400 6
- آذر 1400 1
- مهر 1400 2
- شهریور 1400 2
- مرداد 1400 1
- خرداد 1400 4
- فروردین 1400 2
- اسفند 1399 5
- بهمن 1399 2
- دی 1399 1
- آذر 1399 1
- مهر 1399 3
- شهریور 1399 3
- مرداد 1399 5
- تیر 1399 1
- خرداد 1399 3
- اردیبهشت 1399 1
- فروردین 1399 2
- اسفند 1398 3
- بهمن 1398 5
- دی 1398 3
- آذر 1398 2
- آبان 1398 5
- مهر 1398 5
- شهریور 1398 2
- مرداد 1398 6
- تیر 1398 5
تقویم
اسفند 1403| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | ||||
| 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
| 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
| 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
| 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
جستجو
آمار : 164015 بازدید
Powered by Blogsky
تایتانیک
این روزها احساس می کنم همه‌مون داریم مثل ویولون نوازهای تایتانیک رفتار می کنیم. یعنی با اینکه می‌دونیم هر لحظه ممکنه به فنا بریم اصلا به روی خودمون نمیاریم و سعی می‌کنیم روال زندگی عادی‌مون رو داشته باشیم. ولی فشار روحی و افکار پریشان مثل موریانه از درون داره ذره ذره وجودمون رو تخریب می‌کنه.
ستاره
شنبه 21 مهر 1403 ساعت 10:12
شادی جان ازت ممنونم
می دونی تو اولین خریدار کتاب جدیدم بودی؟!
نسرین جانم، باعث افتخاره برای من
http://chehrehmehrpub.ir/product/از-خداحافظی-جلد-دوم/
واقعیت اینه اگر بتونیم اینکار را بکنیم بنظرم بهترین کار هست.
یادمه قدیم یه فیلمی دیدم یا عکسی بود که مادری در غزه برای بچه اش کیک تولد پخته بود و یه شمع هم برایش روشن کرده بود.
الان این را گفتم یاد یه خاطره ای که بابام تعریف کرده افتادم، انشالله بیام تو وبلاگم بنویسم.
چاره ای نداریم تا چشم باز کردیم همش در انتظار یه روز بهتر بودیم و عمرمون در این انتظار گذشت. چاره ای نداریم جز اینکه روز به روز زندگی کنیم.
منتظر خاطره پدرت هستیم.
نمیدونم این درست ترین مثاله یا نه. ما کلی زخم در نتیجه ی تلاش برای نجات داریم و در نهایت شروع به نواختن کردیم چون متوجه ایم که کاری ازمون برنمیاد. نواختن از سر بی توجهی نیست، از استیصاله.
درسته لیمو جان از سر استیصاله و کاش دنیا بفهمه این استیصال ما رو و نواختن رو به پای رضایت و انفعال نذاره.
واقعا باعث تاسف و خجالت برای بعضیا
کاملا درست گفتید این درد مشترک هست و همه بهش دچاریم.
سلام ، چقدددر درست و عالی نوشتید ، از اون متن هایی که آدم دلش نمیاد یه نقطه بهش اضافه کنه.
سلام ، ممنون از لطف شما
سلام
مسئله اینه که کاری هم از دستمون برنمیاد.
سلام
کار درست رو باید قبلا انجام می‌دادیم که دیگه گذشت!