روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

عشق و عاشقی

در حالی که دیروز 49 ساله شدم و نزدیک نیم قرن از زندگیم گذشت، نمی‌دونم چرا احساس می‌کنم برای همسر مهربانم تنها همسری مهربان و عزیز و گرامی هستم و عشق و عاشقی  جای خودش رو به دوست داشتن عمیق داده. من این دوست داشتن آرام  و آرامشی که با خودش داره رو بسیار دوست دارم  .روابط خصوصی خوبی  هم داریم که در این سن و سال شاید زیادی هم خوب باشد ولی  ولی ... دلم پرمی‌کشد برای یک یادداشت عاشقانه، یک هدیه عاشقانه، یک قرار عاشقانه...

شاید بعد از گذشت 27 سال همسرم عشق را جور دیگری می‌بیند مثلا رسیدگی به اتومبیلم، کمک کردن در کارهای روزمره و  نگاهی  گرم و مهربان .. و یا آغوشی صمیمی و مطمئن،  که البته در همه اینها منهم نشانه‌های عشق و ارادت قلبی را می‌بینم ، این روزها عشقمان حقیقی‌تر و صمیمی‌تر شده ، خیلی از حرف‌های ناگفته را می‌شنویم و فکرهای هم رو می‌خونیم ولی ولی.... عجیب هوای عشق و عاشقی هیجان‌انگیز دارم.

شاید اگر به خودش بگم تعجب کنه چون من هیچ وقت اهل این رمانتیک‌بازی‌ها نبودم و ابراز احساساتم دقیقا مطابق با خصوصیات متولدین آذر بوده . اما ممکنه مقتضای سن و یا شاید بخاطر دوران قرنطینه باشه.