روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

کابوس‌های تکراری

با اینکه  بیش از 22 سال از آخرین روز تحصیلات رسمی من گذشته ولی هنوز که هنوزه هفته‌ای یک شب خواب می‌بینم که الان آخر ترم شده و نزدیک امتحان و من یک یا دو درس رو در طول ترم در کلاس‌هاشون شرکت نکردم و علاوه بر اینکه درس رو بلد نیستم، تعداد غیبت هام هم خیلی زیاد بوده و استاد اصلا منو نمی‌شناسه بعضی موقع هم توی مدرسه اتفاق می‌افته  

کابوس تکراری بعدی پریود شدن ناگهانی و ترس از نبودن امکاناته  و اینکه وای حالا چی‌کار کنم و ......

یعنی این دوتا اتفاق لعنتی اینقدر در روانم  و ناخودآگاهم نفوذ کرده که دست از سرم بر نمی‌داره