روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

مدرسه آنلاین

یک ماه از شروع مدرسه ها می‌گذره و برای من انگار یکسال شده .

سر وکله زدن با دوتا بچه با روحیات متفاوت و بعضا متناقض خیلی ازم انرژی می‌گیره. از طرفی اصلا حال و حوصله درس و مشق و پیگیری این امور رو ندارم. وقتی میرم خونه  باید ناهار رو آماده کنم ، خونه رو جمع و جورکنم بعد از ناهار اگه بذارن ، یه استراحت کوتاه، چای و کمی گوشی‌بازی و بعدشم تدارک شام و.... تا حدود 10 شب درگیرم .بعد از 10 دوست دارم کسی کاری به کارم نداشته باشه بشینم قلاب‌بافی و سریال و چای و.....ولی هر چقدر تلاش می‌کنم بازم تازه بچه‌ها همین موقع می‌خوان تکالیفشو ن رو انجام بدن  اونم نه به تنهایی بلکه در کنار من و با همراهی گام به گام و حسابی کلافه می شم.

معلمشون گفته براشون ساعت ارسال تعیین کنم و مسئولیتش رو به خودشون بسپرم ولی تا حالا که فقط درگیر بودیم.

نمی‌دونم این مدل تحصیل تا کی می‌تونه ادامه داشته باشه

یک معادله دو مجهول

دو سه تا مشکل و مسئله دارم که به نظرم حل‌ناشدنی هستن و دلیلش هم اینه که می‌دونم آدم‌ها تا حد زیادی تغییرناپذیرند.مخصوصا اگه رفتارشون نهادینه شده باشه یا اینکه خودشون اصلا نخوان تغییر کنن.

اولیش که واقعا ناامید شدم در مورد یک نفر از نزدیکانم هست که نزدیک 40 سال سن داره و مجرد ولی به نظر من هنوز 18 ساله که نه 15 ساله است. بچه آخر خونواده است ادعا داره که در همه امور مهارت زیادی داره و توانایی‌های بالا ولی متاسفانه بیکار و میشه گفت بی‌عار تو خونه نشسته و از تنبلی حتی حاضر نیست بلند شه غذا بخوره و بارها به همین دلیل از ضعف مریض شده!!!

ظرفهاش رو نمی‌شوره و اینقدر می مونه که باید بندازه دور!!!! توی کل زندگیش چند دوره کوتاه کار کرده که اونم با ندونم‌کاری‌های مختلف کارها رو از دست داده. ادعا داره کار نیست . ملک و املاکی هم داره که به ارث رسیده بهش ولی به بهانه اینکه خرجش زیاده نمیره دنبالش. فقط ادعا و انتظار و توقع.....

نگید ولش کن چون نمی‌تونم و دائم به من به لحاظ مالی آویزونه  هرچقدر هم سخت گرفتم شاید به خودش بیاد نتیجه نداده و واقعا افتادم ته یک بن‌بست تاریک

اینکه بره پیش یک مشاور هم احتمال تغییرش خیلی کمه چون اگه پای صحبت‌هاش بشینید می‌گید اینکه خودش خیلی می‌دونه و تازه خنده‌دارتر اینه که به کلی از آدم‌های مشکل‌دار به صورت مجازی مشاوره میده و یه عالمه مرید داره

دومی هم بعدا میگم

کمک به یک کوچولو

یه پسر کوچولو نیاز به کمک داره برای حرف زدن و راه رفتن اگر دوست دارید از طریق لینک زیر می‌تونید  کمک کنید

از وبلاگ نسرین جان

لینک 

https://yakroozeno.blogsky.com/1399/07/22/post-1126