روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

آرامش

بالاخره دعاهاتون مستجاب شد، همسرم پیشنهاد داد خانم سرایدار رو یکی دو روز بگیم بیاد کمک برای خونه‌تکونی. منم با کمال میل استقبال کردم.. چون هم تر وفرزه و هم به دلیل اینکه بچه کوچیک داره رفت و آمد نداره و احتمال کرونا و انتقالش کمه.

دیروز که من دورکار بودم دخترمهربون آمد و تا بعدازظهر تقریبا یک سوم خونه رو اتاق به اتاق تمیز و مرتب کرد. خدا خیرش بده. چندتا از فرش‌ها رو هم گفت بده همسرم براتون می‌شوره .خیلی تاثیر داشت توی روحیه‌ام و بسی باعث احساس آرامش شد. 

با اینکه بیشتر کارها رو دختر مهربون انجام داد (چون من همزمان کارهای اداره رو هم تلفنی و اتوماسیونی ردیف می‌کردم، آشپزی و پاسخگویی به امورات بی پایان بچه‌ها رو هم داشتم) ولی امروز به شدت درد شانه و کتف دارم. 

هنوز تجریش هم نرفتم . امروز اومدم سرکار تا کارهای آخرسال اداره رو به سرانجام برسونم . مراسم خداحافظی آخر سال با همکاران هم در دفتر مدیر برگزار شد.گوش شیطون کر فردا برم تجریش . هم بگردم و هم برای بچه‌ها یکی دوتا لباس نو بخرم. هرچند که اونا در این مورد ذوقی ندارن ولی من دوست دارم جو بدم.

برای همه دنیا و به ویژه مردم صبورمون آرزوی سالی پر از خوبی و سلامتی و آرامش و آسایش دارم.کلا من تنها آرزوم برای خودم و دیگران فارغ از مادیات و معنویات، آرامشه. چون در هر وضعیتی تنها چیزی که برای همه خوب و لازمه و احساس خوشبختی میاره آرامشه و بس.

دلتون وفکرتون و جسمتون در آرامش و رهایی.

نظرات 3 + ارسال نظر
نسرین پنج‌شنبه 28 اسفند 1399 ساعت 14:35 https://yakroozeno.blogsky.com/

خوشحالم شادی جان خوب کردین. هم کارهای خونه تکونی سبک شد هم مقداری پول میاد تو دست سرایدار و همسرش.

آمییین

قربونت عزیزم.اره والا .حلالشون باشه

صفا چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت 13:43 http://mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

واقعا آرامش داشتن بسیار باارزش هست من هم برای شما سلامتی و آرامش آرزو میکنم

ممنون صفا جان

یاسی چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت 00:55

خوب خدارو شکر...خبر خیلی خوبی بود در آستانه سال نو...امیدوارم که همیشه خوش خبر باشی ستاره جان...سال خوبی داشته باشی در کنار سایر عزیزان...

ممنون یاسی جان. همینطور شما عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد