ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
یکی از مهارت هایی که این روزها مشاورین و روانشناس ها خیلی روش تاکید دارن مهارت همدلی هست، من خودم به طرز افراطی همدلی دارم با همه، با دوست و دشمن و رقیب و ... یعنی هر ظلمی هم که در حقم میشه سریع خودم رو جای طرف می ذارم و با توجه به شرایطش می گم خوب حق داشته همیشه هم اطرافیانم بهم تذکر می دن که ولش کن بابا اینقدر نمی خواد دل بسوزونی و...... خیلی وقتها هم ضرر دیدم از این احساسم. مخصوصا سر کار و محیط اداره. به خاطر همین چند وقته که دارم روی خودم کار می کنم که متعادل تر برخورد کنم با این قضایا. یک مانترا هم دارم " رو نده" .
از طرفی در ابراز کلامی همدلی توانایی زیادی ندارم مخصوصا با اعضای خانواده و مخصوصا با همسرم، یعنی معمولا تهاجمی برخورد می کنم در حالی که قلبا درکشون می کنم.
یک مشکل دیگه هم که در برخوردهای کاری و مناسبات اداری دارم اینه که با بالادستی هام رک و بیملاحظه هستم و شاید بعضی موقع گستاخی و جسارت تعبیر بشه ولی با پایین دستی ها رودرواسی دارم و نرم برخورد می کنم. یعنی درست برعکس روش های معمول و روتین که توی اداره به نفعته. اینکه با بالادستی ها نرمخو و مطیعانه رفتار کنی و با پایین دستی ها سختگیرانه.بعد از 25 سال کار هنوز نتونستم این روش رو عوض کنم و دیگه هم امیدی بهش ندارم شاید فقط بتونم با همون مانترام کارم رو تا حدی جلو ببرم.
ننه با هر دو گروه یکجور رفتار کن که خودشان هم دچار دوگانگی نشن
فعلا که خودم دچار دوگانگی شدم عمه جان از هر دو طرف میخورم
روم به دیوار برعکس من اصلا همدلی ندارم. یعنی خیلی خیلی کم پیش میاد درک کنم طرف مقابل که به هرنحوی باعث آزارم شده دلیلش منطقی باشه. اگر ناراحت بشم دیگه مهم نیست دلیلش چی بوده حتی مرگ یکی از عزیزانش.
خوش به حالت ، من بعضی مواقع احساس حماقت دارم از شدت این قضیه.
سلام
خیلی وقته به این نتیجه رسیدم که آدم یا باید رده های بالایی را راضی کنه یا رده های پایینی رو.
و احساس کردم رده های پایین تر قدر محبت را بیشتر میدونن.
تا حدی باهاتون موافقم ولی فکر کنم ما الان تو رده سنیای هستیم که رده پایینهامون بیشتر از نسلی هستند که اکثرا ( نه الزاما همهشون) بیشتر ازاینکه قدردان باشند خودخواه و موقعیت طلب هستند.
اتفاقا چه خوبه که از بالا دستی ها نمی ترسی دمت گرم.
همدلی بیش از حد هم دست خود آدم نیست آخه. یهو می بینی داری دنیا رو از چشم اون یکی می بینی و شریک حسش شدی.
فقط من تازگیها فهمیدم وقتی فکر می کنیم داریم با یکی همدلی می کنیم بعضی وقتها از خود اون آدم بیشتر احساسی می شیم که علتش روش برخورد خودمون تو اون شرایطه. چون بالاخره اون آدمه با روش خودش زندگی می کنه و ما هم با روش خودمون. اینه که هیچ وقت همدلی دقیق در نمیاد.
آره از اونا نمی ترسم ولی از پایین دستی هام حساب می برم
چقدر خوب توضیح دادی در مورد همدلی، درست میگی . من حتی گاهی در عزاداری ها از صاحب عزا ، عزادارترم. شاید به خاطر همینه
همینه که من اینقدر دوستت دارم
عزیزمی نسرین جانم
دیگه این چند سال باقی مانده از کارمندی را ارزش نداره تغییر رویه بدهید :)) اما با همسرتون کلامی هم مهربونتر باشید :))
الان بیشتر دارم ضررش رو می بینم آخه، چون قسمت کاریم عوض شده و اطرافیانم زیاد جنبه ندارن
در مورد همسرم هم چشم سعی می کنم