روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

بعد از عیدانه

اول از همه سال نو مبارک. امیدوارم سالی پر از سلامتی، ثروت، آرامش و خبرهای خوب باشه برای همه

اول اینکه من ادر ایام عید واقعا بی‌حوصله و به عبارتی افسرده بودم و دست و دلم به هیچ کاری نمی رفت . خودم رو به زور می‌کشوندم. فقط نشسته بودم روی کاناپه و بازی 2048 و دکتر هلاکویی. بنا به ضرورت آشپزی یا نظافت و از همه بیشتر شستشو و ضدعفونی پایان‌ناپذیر خریدها

  • در روزهای تعطیل یک کتاب زیبا ولی تلخ خوندم ، "هرس" از نسیم مرعشی عزیز و توانا. با اینکه در دورا ن جنگ به دنیا آمده و عملا از جنگ تجربه‌ای نداشته ولی توصیفی که از جنگ و سختی‌ها و تلخی‌هایش در این کتاب داردبسیار بسیار واقعی، عمیق و ملموس بود. از این گذشته برای نویسنده‌ای با این سن و سال به نظرم  کتاب پخته، پرکشش و با نثری روان نوشته شده .نکته مهم اینکه  در تمام لحظه‌هایی که کتاب را می‌خواندم و تلخی و غمش در جانم می نشست فقط یک جمله در ذهنم مدام تکرار می‌شد : "جنگ نعمت است"
  • در هفته دوم عید برای ترمیم ناخن رفتم آرایشگاه و با دیدین پالت های رنگ لاک دوباره از اینکه زن هستم خیلی خیلی احساس خوشحالی کردم. چون به نظرم زن بودن یعنی داشتن دنیایی رنگی و متنوع. لاک،رنگ مو، لوازم آرایش، لباس‌های متنوع و رنگارنگ، کیف وکفش‌های جور واجور، ظرف و ظروف متنوع و رنگی و....اگر اینها نبود قطعا هیچ زنی نمی‌تونست این‌همه سختی را تاب بیاورد. حتما لازم نیست خودت اینها رو استفاده کنی حتی دیدنشون برقامت و تن و در خانه دیگران باعث شادی روان می شود.دنیای زیبا و متنوعی داریم ما زنها، قدرش را بدانیم.
  • یکی از محدود افرادی که در ایام نوروز دیدیمش فردای روزملاقات با ما به طرز مشکوکی در سکوت مجازی فرو رفت و بعد از پیگیری‌های متعدد به نظر رسید که دچار کرونا شده ، البته رابط ما گفت که  به زحمت موفق به تماس شده و ایشان گفته‌اند که سخت مریض هستند. ولی توضیحی در مورد کم و کیف و نوع بیماری نداده‌اند. منهم هر چه سعی کردم نتونستم تماس بگیرم . یعنی پاسخی به پیام‌ها و تماس هایم داده نشد . نه خودش و نه اطرافیان. شنیدم که بدن‌درد،تب و سرفه داره ولی حاضر نیست بره تست بده. برام خیلی غیرقابل هضم بود که چرا کسی که با چند نفر از نزدیکانش که شامل بچه‌ها هم می‌شده تماس داشته و از فردای دیدار بیمار شده به جای تست دادن نه برای خودش حداقل برای  اطلاع‌رسانی  به کسایی که باهاشون تماس داشته،خودش و بیماریش رو پنهان کرده و حتی نگران نیست که ببینه حال اونا چطوره. و جالبه که گفته به فلانی (من) نگید من مریضم نگران میشه ما بعد از گذشت 11 روز هنوز علامتی نداشتیم و طبق مشاوره با با مراکز کرونا باید تا دوهفته منتظر بمونیم و بعد از اون آزادیم یعنی یا مبتلا شدیم بدون علامت و یا رد کردیم. فقط من نمی‌دونم بعد از این باید چه عکس‌العملی به این شخص که رابطه بسیار نزدیکی هم داریم نشون بدم.


نظرات 4 + ارسال نظر
یاسی یکشنبه 15 فروردین 1400 ساعت 03:12

عجب عیدی بود امسال...من با هر کی حرف زدم همینو گفت...همه احساس کسالت و بی حوصلگی داشتن...
یعنی چی؟چرا ایشون به سلامت خود و اطرافیانشون اهمیت نمیدن؟خوب یه تست دادن که انقدر کار سختی نیست..لااقل تکلیف اونایی که در این مدت با ایشون در تماس مستقیم بودن معلوم میشه...

والا چه عرض کنم تازه همسرشون پزشک هم هستن!!!

مینو شنبه 14 فروردین 1400 ساعت 18:24 http://milad321.blogfa.com

سلام شادی خانم
کتاب هرس را آند بار وسوسه شدم که بخوانم، اما از دوران جنگ هنوز ترس و دلهره اش در جان من هست.
امیدوارم سال بهتری برای همه مردم دنیا باشه و بیشتر از هر چیز دعا میکنم شر این بیماری نحس از سر مردم کم بشه.

سلام مینو جان.پس توصیه می‌کنم نخونش چون بدجوری خاطرات و بدبختی‌های جنگ رو یادآوری می‌کنه.
منهم برای شما آرزوی سلامتی و آرامش دارم.

Safa شنبه 14 فروردین 1400 ساعت 18:09 http://Www.mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

متاسفانه بعضی از آدمها اینطور هستن. همه چیز رو به کلاس و غرور شخصیشون گره میزنن و کاری هم نمیشه کرد . انشااله که مشکلی پیش نیومده باشه. ممنون از معرفی این کتاب . انشااله که سال نو براتون پر از خبرهای خوب باشه.

در مورد این شخص بی‌مسئولیتی و بی خیالی باعث شده.
برای شما هم آرزوی خیر و خوشی دارم.

نسرین شنبه 14 فروردین 1400 ساعت 15:47 https://yakroozeno.blogsky.com/

متاسفم روزای بدی داشتی ستاره جان
و واقعاً کتاب خوب نعمته. منتهی من نفهمیدم کجای جنگ می تونه نعمت باشه. حتی اگر منظورش اینه که قدر زمان صلح را میدونیم. چی میتونه از جنگ وحشتناکتر باشه؟!
در مورد این دوست باید بگم خیلی بی مسیولانه رفتار کرده. بقول خودت باید اول تا می فهمید کرونا گرفته به بقیه اطلاع بده برن چک کنند. چون حتی بدون علایم ممکنه ناقل بشن برای بقیه!
ببین این رابطه چقدر برات ارزش داره؟

ممنون نسرین جان. برای کسی که گفت جنگ نعمت است به عنوان لیدر کشورو اطرافیانش به نظرم واقعا نعمت بود چون جنگ شد ضامن بقا و دکانی برای ادامه خدمات.
اما در مورد اون شخص متاسفانه فامیل نزدیکه و امکان قطع رابطه نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد