روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

باتلاق زندگی

توی اداره نشستم ، بعد از  دو سه ساعت کار گفتم برای استراحت سری به شبکه های لامصبِ مجازی بزنم، اینستا رو باز کردم و خبرسیاه مرگ زجرآور جوان دیگری قلبم را فشرد و فشرد. حس می کنم نفسم گرفته و توی یک چاله عمیق گیر افتادم، فلج شدم، به هر کاری فکر می‌کنم می بینم نمی تونم انجامش بدم.حس می‌کنم داریم فرو می‌ریم توی یک باتلاق و دیگه حتی دست و پا هم نمی‌زنیم. اضطراب تمام وجودم رو پر کرده و داره از گلوم می‌زنه بیرون.توی اینترنت دنبال متخصص قلب و عروق خوب می‌گردم . باید قلبم رو چک کنم ببینم برای ادامه زندگی در این گوشه تاریک دنیا توان داره یا نه؟

نظرات 7 + ارسال نظر
ه دوشنبه 28 آذر 1401 ساعت 09:23

دوست ندارم کسی فدای حرفه‌ای اونور آبی ها بشه
ولی وقتی گردن کلفت می آید امنیت را از مردم می گیرد باید آویزونش کرد

امنیت؟ ؟

نگار چهارشنبه 23 آذر 1401 ساعت 23:18 https://zanekhoshbakht.blogsky.com/

من سرم رو کردم توی برف. دیگه خبرها رو نمی خونن. از حد تحملم خارج بود. کاری هم از دستمون بر نمیاد.

چی‌بگم والا، واقعا بعضی موقع از حد تحمل خارج می شه.

شاهد چهارشنبه 23 آذر 1401 ساعت 13:35

باباشما دیگه کی هستید.حالا میگیم این واون دروغ میگن.دوربیناهم دروغ میگن .طرف توروز روشن زده دونفر روشقه شقه کرده وچندنفرم زخمی کرده ،بعد میاین اینجا وااسفا میگید.چطور اون قاسم خانی فقط یه زورگیره از دخترش دزدی کرده بود ،داشت زمین وزمان روبه هم میدوخت ومیگفت برای یه دزدی کوچک بایدطرف اعدام بشه ولی برای این قتل فجیع هشتک راه مندازید.
واینکه سریع محاکمه واجراشد قانون چون یه جرم عمومی بود وبایدمردم سریع بازتابش رومیدیدند.بله اگر یه قتل ساده بود شایدتا یکی دوسالی هم صبرمیکردندتا بتونند حتی از اولیا دم رضایت بگیرند.
اگر یادتون باشه اوایل کرونا که ماسک نبود ورییسی،رییس قوه قضاییه بود یه گروهی که ماسک رواحتکارکرده بودند روسریع محاکمه کردندومجازاتشونم سریع اجراشد چون اون زمان جامعه درشرایط بحرانی بود

خوشم میاد داستانها و مثالهای همه‌تون هم عین همه. یعنی مثال دیگه ای از اجرای عدالت ندارید؟

نسرین سه‌شنبه 22 آذر 1401 ساعت 00:03 https://yakroozeno.blogsky.com/

اینام منظورشون همینه. وگرنه با دوربین فیلمبرداری منتظر نمیشدن لحظه ای که همکارشون خبر اعدام را به مادرش میده فیلم بگیرن و پخش کنند.

واقعا نمی‌دونم کجا داریم میریم

نبکا دوشنبه 21 آذر 1401 ساعت 19:56

آدم کش باید مجازات بشه.
اگر یه جوون جوون رعنای شما رو بکشه هم همینو میگین؟
با چاقو فرو کنه به سر جوون شما

اگر به همه پرونده ها اینقدر سریع رسیدگی می‌شد مملکت گلستان بود. منم موافقم همه آدم‌کش ها باید مجازات بشن. همه‌شون بدون استثنا.

لیمو دوشنبه 21 آذر 1401 ساعت 14:06

نمیدانم چه کسی وطن را فروخت اما دیدم چه کسی بهای آن را پرداخت.
-محمود درویش

وطن پرنده ی پر در خون
وطن شکفته گل در خون
وطن فلات شهید و شب
وطن پا تا به سر خون
وطن ترانه ی زندانی
وطن قصیده ی ویرانی
ستاره‌ها اعدامیان ظلمت
به خاک اگر چه می‌ریزند
سحر دوباره بر می‌خیزند
بخوان که دوباره بخواند
این عشیره ی زندانی
گل سرود شکستن را
بگو که به خون بسراید
این قبیله ی قربانی
حرف آخر رستن را
با دژخیمان اگر شکنجه
اگر بند است و شلاق و خنجر
اگر مسلسل و انگشتر
با ما تبار فدایی
با ما غرور رهایی
به نام آهن و گندم
اینک ترانه ی آزادی
اینک سرودن مردم
امروز ما امروز فریاد
فـردای ما روز بزرگ میعاد
بگو که دوباره می‌خوانم
با تمامی یارانم گل سرود شکستن را
بگو که به خون می‌سرایم
دوباره با دل و جانم
حرف آخر رستن را
بگو به ایران بگو به ایران

نسیم دوشنبه 21 آذر 1401 ساعت 13:45


داریم غرق میشیم
کاش زودتر تموم میشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد