ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هفته پیش نباتم بعد از 8 ماه اومد و پازل خانوادهمون دوباره کامل شد. هرچند که هنوز نتونستیم یک دل سیر ببینیمش. نازنین دوست نبات هم که گفته بودم میاد پیشمون و جای خالی نبات رو برامون پر میکنه آخر هفته آینده داره از ایران میره. به خاطر همین نبات فعلا بیشتر وقتش رو با نازنین میگذرونه. کار و اداره هم که شده عذاب الیم. شروع کار ساعت 6 صبح، کار کردن توی دمای اتاق 29-30 درجه اونم با این پوشش مناسبی که ما برای فصل گرما داریم ...... البته دو سهتا ویژگی مثبت هم داره یکیش خلاص شدن از ترافیکه و اون یکی زود تعطیل شدن و ناهار خوردن با خانواده. فرفره و قرقره مشغول امتحانهای آخر سال هستن و مذاکرات هم که مثل کشتی بیناخدا داره توی اقیانوس تلو تلو میخوره و ما همچنان در برهه حساس کنونی منتظر پیشامدهای غیرمنتظره هستیم
. و چون عادت داریم به گذران زندگی در شرایط بحرانی مشغول برنامهریزی برای سفری به غرب ایران هستیم که قراره بعد از تموم شدن امتحانهای بچهها با دوستانمون بریم.