ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
این روزها درجه تحملم خیلی خیلی پایین اومده، انگار پوستم که کرگدنی بود الان نازک شده و حساس. همه شرایط جامعه و کرونا و مملکت و ... یک طرف، وضعیت ناپایدار و نامشخص کارم هم یک طرف. علیرغم اینکه کارم رو دوست دارم و همیشه جزء بهترینها بودم ولی نمیذاشتم تنش های کاری روی زندگیم زیاد تاثیر بذاره و همیشه اولویتم آرامش خودم و خانوادهام بوده. نه دنبال پست بالاتر بودم و نه معترض چند ساعت اضافهکار . همیشه در چهارچوب شان و شئون خودم کارم رو به بهترین وجه انجام میدادم و نظر درست و منطقی رو حتی به بهای مخالفت با بالاییها ابراز می کردم. اما یه دیوانه که از قضا بالاترین رده مدیریتی رو بعد از ر ی ی س ج م ه و ر داره سنگی انداخته توی چاه و تو این چندماه باقی مونده از قدرتش تخریب رو با سرعت و شدت یک بولدوزر داره انجام میده. هیچکس هم جلودارش نیست و منِ کارمند رسمی با نزدیک ربع قرن سابقه یکی از قربانیان این دیوانگی عمدی هستم. البته قربانی واژه مناسبی نیست چون مثل متهمی هستیم که هر روز حکمش عوض میشه و تکلیفش نامشخصه.
تو این خرابشده منابع انسانی ارزش شون به اندازه میز و صندلی هم نیست. البته موقعیت خانمها هر چند که همه به تخصصشون معترف باشند از همون صندلی هم کمتره. کلا همیشه خانمها در بازی قدرت نخودی حساب می شن و فقط از دقیق و سالم بودن کارشون تعریف میکنن و بس. در نصب و انتصابات کمتر به بازی گرفته می شن.
خیلی گلایه کردم ولی واقعا خسته شدم از این همه بیمهری . جالبه که مثل همیشه تو این موقعیت خودمون هم به همدیگه رحم نمیکنیم و خنجر بدست آماده نشستیم. من که بغیر از دو یا حداکثر سه نفر به بقیه اطرافیانم اعتمادم رو از دست دادم و میبینم که دارن زیرآبی میرن ولی نه زیر دریا بلکه در یک گنداب.
واقعاً جای تاًسفه
واقعا![](//www.blogsky.com/images/smileys/104.png)
:
همووون غم انگیزش همونه که در یک گنداب اینهمه پشتک و وارو می زنن
اینقدر تا خرخره در لجن فرو رفتن که اطرافشون رو نمیبینن.
بله متاسفانه فضای اداری به تبعیت از فرهنگ عمومی اصلا فضای سالم و انسانی نیست . باند بازی و وابستگی نفرات به باندها در درون سازمان هم حاکم هست سالها قبل یک مشاور عارضه یابی به من که همیشه به مستقل بودن و عدم وابستگیم به باندهای درون سازمان افتخار کردم میگفت شما به دلیل استقلالتون از طرف همه باندهای موجود در سازمان تحت فشار خواهید بود و من با افتخار گفتم لذت استقلال خیلی بیشتر هست ...
امیدوارم هر چه زودتر فضای کار براتون بهتر و قابل تحمل تر بشود .
ام
درسته و من هم به این استقلال رو به هیچ قیمتی از دست نمی دم. چون هیچ چیز ارزش و لذت این آزادگی رو نداره.
ان شالله بزودی شرایط همون طوری که باب میلتونه براتون رقم بخوره
ممنون . امیدوارم هر چی خیره برای همه پیش بیاد.