من ساعتها و روزهای بعد از مهمونی رو خیلی دوست دارم، خونه رو با صبر و حوصله جمع و جور می کنم، لوازم و بشقابها رو در بدون عجله سرجاشون میذارم و تا یکی دو روز از تمیزی و مرتبی و چهره خونه لذت میبرم. شیرینی مصاحبت و همنشینی رو هم ریز ریز مزه میکنم. ضمن اینکه غذا هم معمولا برای دو سه وعده داریم .
مخصوصا تو این دوران کرونا که مهمونیها کم شده، مهمون داشتن با همه خستگی هاش میچسبه.
من قبل مهمونی استرس میگیرم ولی بعدش همینطوری حس خوبی پیدا میکنم
سلام
من زمان مهمونی را ترجیح میدم
البته اگر مهمون باشم همینطوره
من چون اداره میرم باید تند تند جمع کنم و فرصتم کمه ... چقدر بدم میاد دیگه از کارمند بودن
منم به همین دلیل وقت هایی مهمونی میگیرم که فرداش تعطیلم.
من هم دوست دارم
یادم رفت بگم من برای دو پست قبلیت کامنت نوشته بودم ولی بنظر میاد اسکای باز خوردتشون
دو روز قبلش که خیلی خسته کننده هست. تمیز کردن کل خونه، خرید کردن و آماده کردن مواد تا حدی که بشه و...
ولی از وقتی کرونا اومده رو کار من هیچ مهمونی ندادم و نرفتم. به ریسکش نمی ارزه بنظرم اونم با استرس بعدش که شاید کرونا سرک کشیده باشه
منم دو بار اونم قبل از این اومیکرون مهمون داشتم ولی واقعا به ریسکش نمیارزه.
خستگی قبلش خیلی زیاده ولی به نظرم خوبه.
واقعا با محدودیتهای اجباری کرونا همه افسردگی گرفتیم و مهمونی لازم هستیم شدید ولی از طرفی هم احساس میکنم برای اینجور مهمونی دادن ها بعد از دوسال دیگه خیلی تنبل شدم.
اره منم خیلی فشار میاد بهم و به لحاظ بدنی کم میارم. از طرفی مثل مهمونندیدهها یه عالمه غذا میذارم و پذیرایی و .....
من قبلنا خیلی از مهمونی رفتن یا مهمون داشتن بدم میومد ولی وقتی بزرگ تر شدم تازه فهمیدم چقدر همین صحبتا و دور هم جمع شدنا تو روحیه آدم تاثیر مثبت میتونه داشته باشه
دقیقا همینطوره، حتی مهمونهایی که زیاد خوشت نیاد بازم توی روحیه و روابط اجتماعی اثر میذاره.