روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

ساعت نحس

قبلا گفته بودم که عصرها حدود ساعت 5و 6 تا 8 ساعت بدِ منه. بعضی‌ها شب که می‌خوان بخوابن افکار چرت و پرت و منفی تو سرشون دور می‌زنه، من توی این موقع بعدازظهر. یعنی همه افکار وسواس گونه منفی، احتمال اتفاق‌های ناگوار و ......تو کله ام می چرخه و  انرژی بدنی هم در کمترین حالت ممکن. با اینکه اکثر مواقع قبلش استراحت کوتاهی دارم به جای اینکه با انرژی و سرحال باشم  باتریم خالی خالی میشه . راه های مختلفی رو هم امتحان کردم مثلا چرت نزنم و به کارهای روزمره ادامه بدم، یا برم بیرون یا .... . ولی جواب نبوده . اصلا انگار کلافه‌ام و سرگردان . به نظرم من از اون آدمهایی هستم که با غروب آفتاب مشکل دارم و ساعت بدنم با نزدیک شدن غروب بهم می ریزه. چون به محض اینکه به لحظات پایانی غروب می‌رسم حالم بهتر و بهتر میشه و هر چی به سمت شب و دیروقت شب میره بازم بهتر می‌شم. متاسفانه چون باید صبح زود بیدار شم مجبورم دیگه ساعت 12/5 تا 1 که مود خیلی خوبی دارم برم بخوابم.

نظرات 9 + ارسال نظر
مهربانو شنبه 29 مرداد 1401 ساعت 13:10 http://baranbahari52.blogsky.com/

مشکل من با فصله عزیزم . یعنی شایدم یه جورایی مثل هم باشیم چون منم عاشق نور و روشناییم . نیمه ی اول سال همین که از پنجره روشنایی رو میبینم موتورم روشن میشه و یه روز دیگه رو با انرژی شروع میکنم ولی متاسفانه نیمه دوم سال و روزی که اسمونش خاکستریه حالمو می گیره .

فصل که خیلی مهمه ولی من انگار توی تغییر روز به شب مشکل دارم وقتی شب میشه آروم می‌گیرم.

لیلی جمعه 21 مرداد 1401 ساعت 17:49 http://Leiligermany.blogsky.com

پسر من تا سن سه سالگی با ساعات حدود غروب مشکل داشت. نزدیک غروب گریه می کرد یکبند تا وقتی خورشید می رفت پشت کوه. اون روزها منم استرس غروب رو داشتم

اره داداش منم وقتی کوچیک بود همینطور بود الان که فکر می‌کنم می‌بینم شاید دلیلش بیولوژیکی باشه.

نسرین چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 00:41 https://yakroozeno.blogsky.com/

بخاطر همون حالت میگم برو دکتر شادی جان

به روی چشم نسرین جانم

سوسن جعفری سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 16:27

اومدم آدرس وبلاگتون رو بدم فیدلی، گفت نمی‌تونه لود کنه، ازتون آدرس RSS بخوام.
گشتم در وبلاگ نبود اگر دارین ممنون میشم برام بنویسین.

راستش نمی‌دونم در بلاگ اسکای چجوری ‌rss میشه ایجاد کرد، اگر وارد هستید به من هم بگید لطفا

سوسن جعفری سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 16:21 http://havaars.ir

سلام
شما چقدر قشنگ می‌نویسین یاد وبلاگ‌های کرور سال پیش افتادم
لذت بردم.

سلام نظر لطف شماست عزیزم.

پریمهر سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 10:18 https://parimehr.blogsky.com

من عصرها رو دوست دارم، یه چای دم میکنم و موزیک ملایم میزارم
بعضی مواقع بیرون میرم

خواهرم از بچگی از غروب بدش میومد، یادمه به مادرم میگفت نزار خورشید بره پشت کوهها

چقدر خوب، من بعد از چای عصر یه کم چشمهام و مغزم باز میشه ولی همچنان کلافه‌ و گیجم.اتفاقا من منتظرم خورشید زودتر بره پشت کوه

نسرین دوشنبه 10 مرداد 1401 ساعت 14:40 https://yakroozeno.blogsky.com/

بنظرم حتما برو پیش یک روانکاو . ببین دلیلش چیه و رفعش کن. باید خیلی حال بدی باشه
من ساعت ده دیگه مسواکمو هم زدم . البته صبح شش و نیم بیدارم.

اینکه شب دیر می‌خوابم دلیلش رو می‌دونم ولی اینکه عصرها چرا حالم بده نمی دونم؟!

ربولی حسن کور دوشنبه 10 مرداد 1401 ساعت 11:29 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
نمیشه روزها بخوابین و بعد از تاریک شدن هوا بیدار بشین؟!

نه کاشکی می‌شد، متاسفانه چون سر کار می‌رم تازه باید بوق سگ بیدار بشم. بعد از ظهر هم حتی اگر خواب باشم اون ساعت با دلهره و دلشوره بیدار می شم و به زمین و زمان گیر میدم

لیمو دوشنبه 10 مرداد 1401 ساعت 08:50 https://lemonn.blogsky.com/

منم دقیقا همینطورم باید بیام اینجا نظرات دوستان رو بخونم ببینم چه میشه کرد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد