ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
امروز برای یک کار بانکی مراجعه کردم به شعبهای که به واسطه اداره سالهاست توش حساب دارم، کاری رو میخواستم انجام بدم که در یک ماه اخیر دوبار انجام شده بود و الان میخواستم یک بار دیگه با همون روال قبلی انجام بشه. متصدیای که قبلا بود و من رو میشناخت رو پیدا نکردم و براساس شماره نوبت به متصدی دیگهای ارجاع شدم. ایشون هم گفتن نمیشه و چون گفتم روندش رو بلدم و قبلا هم همینجا انجام دادم گفتن بخشنامه اومده که دیگه اینجوری نمیشه، بعد از اصرار من فرمودن به رییس شعبه بگم. به رییس شعبه هم که گفتم ایشون گفتن مدارکی رو که قبلا ارائه دادی دوباره بیار. منم به همسر زنگ زدم و تصویر مدارک رو برام فرستاد. ولی چون صبح خیلی زود بود جایی نبود که پرینت بگیرم. به آقای رییس گفتم ایشون هم گفتن برو به متصدی بگو ، متصدی مربوطه هم گفتن هرچی مافوقم بگه... خلاصه در حال پاس شدن از این سمت به اون سمت بودم که کلا گفتن نمیشه و خلاف قانونه منم گفتم آهان اینطوریه ؟ یعنی اون دوبار قبلی هم خلاف کردید و آقای رییس گفتن نه ما قبلا این کار رو انجام ندادیم. منم عصبانی شدم و گفتم یعنی من دروغ میگم؟ سریع گردش حسابم رو از روی نرمافزار بانک روی موبایل پیدا کردم و با سند بهشون گفتم که قبلا توی این تاریخها انجام شده . در حال چک و چونه بودم که فرشته نجاتم ( همون متصدی که قبلا کارم رو راه انداخته بود) اومد و گفت اره من ایشون رو میشناسم و ... الانم مشکلی نیست کارشون رو انجام میدیم مدارک رو هم بعدا بیارن باز رییس شروع کرد به زر زر که خانم معاون وارد عمل شد و گفت کارشون رو راه بندازید. منم رفتم فرم ها رو پر کردم که بدم به متصدی اولی دیدم میگه من انجام نمی دم، به من چه بگو همون فلانی که راهنماییت کرده خودش بیاد انجام بده . فلانی هم دستش بند یه کاری با رییس بود و نمیتونست اون لحظه بیاد . منم ایلون و ویلون فرم به دست وسط بانک وایساده بودم. خانوم معاون از اون سر بانک منو دید گفت بچه ها کار ایشون رو انجام بدید بَده که معطل وایساده. متصدی گنداخلاق گفت من نمیتونم و مهر من می خوره پای برگه و فردا من باید جواب بانک مرکزی رو بدم و ..... انگار میخواستم پولشویی کنم معاون جان صداش کرد و براش توضیح داد و راضیش کرد کارم رو انجام بده و به سلامتی در عرض کمتر از یک دقیقه عملیات بانکی مربوطه به پایان رسید.
نکات قابل توجه این که1- متصدی اولی که گیر بود خانوم بود، رییس شعبه آقا ، متصدی فرشته آقا، و معاون شعبه خانوم یعنی اینکه بعضی ها برخوردها رو به جنسیت ربط میدن کلا اشتباهه 2- برای یک کار نسبتا معمولی در عرض 10 دقیقه شونصد تا رویکرد دیده شد. از خلاف مقررات بودن و نیاز به مستندات چاپ شده تا انجام شدن کار حتی بدون دیدن تصویر مستندات و جالبه که دوتا متصدی و رییس و معاون هرکدوم ساز خودشون رو میزدن. این یعنی همه کارها تو این مملکت سلیقه ایه و همینه که هر کی هر کاری دلش میخواد انجام میده و آب از آب تکون نمیخوره.3- توی هر شغل و حرفه ای خیلی مهمه که آدم دیدش محدود باشه یا بلندنظر و تصمیم بگیره سنگ بندازه جلوی پای بقیه یا کارشون رو راه بندازه و یا لااقل سعی کنه کار راه انداز باشه. گیر بودن نشون دهنده دقیق بودن نیست.
گیر بودن نشون دهنده دقیق بودن نیست این جمله رو باید قاب گرفت و به دیوار همه اداره ها آویز کرد
فقط مخصوص اداره نیست در همه ارکان زندگی هست این موضوع.
سلام ستاره جان.
متاسفانه همینطوریه که میگید یعنی اگر دلشون بخواد کار رو انجام میدن. درباره ضوابط هم اینطوریه که قانونی هست و در مواقع لزوم باهاش گریبان کارمند جزء بیچاره رو میگیرن اما در حالت عادی نادیده گرفته میشه.
دقیقا، قانون برای گیر انداختنه نه برای انجام کارها.
درد اینجاست که اگه به بالادستشونم شکایت کنی ،فقط انرژی هد دادی
اصلا بالادست و پاییندست نداره باید شانس بیاری طرف انسان باشه بدون عقده و مرض
امان از این همه بی مسئولیتی.
و بداخلاقی
من سر این بانکها اینقدر اذیت شدم که تا جایی که میشه و میتونم سعی میکنم پام به بانک باز نشه. این بخشنامهای که میگن هم به نظرم دروغه و طرف حس و حال رو نداره این طوری میگه و زیاد بهم خورده مثلا
یه بانک A بوده رفتم پیششون طرف گفته بخشنامه اومده که انجام ندیم، شعبه همین بانک که دو سه تا خیابون اونورتر هست رفتم انجام داده و حرف از بخش نامه نزده و همین طور توی شهر خودم انجام ندادن رفتم شهر بقلی طرف خیلی راحت برام اوکی کرد در حالی که خیلیهم شلوغ بوده و مثالهای دیگه زیاد ...
البته یه بخشی هم به شانس برمیگرده که با آدم درستش روبرو بشیم و یا آشناییاتی داشته باشیم.
آره بابا، الکی می گن بخشنامه، من خودم تو سیستم دولتی هستم و با این روند ها آشنام، برای همین بهش گفتم دیگه این چیزها رو به ما نگید ما خودمون اینکاره ایم
چقدر اذیتت کردن!!!
خیلی سیستم مسخره ای تو بعضی از ادارات هست که فقط سوهان اعصابند
از بس که اکثر ادارات اینجوری هستن وقتی کسی کار رو راه میندازه چقدر ازش قدردانی میشه، من خودم بعضی موقع که کار مردم رو راه میندازم طرف اینقدر تشکر میکنه شرمنده میشم، حتی بعضی موقع کاری هم نمیتونم انجام بدم فقط سعی میکنم باهاش همراهی و همدلی داشته باشم.