روزنوشت های من
روزنوشت های من

روزنوشت های من

زندگی معمولی

فکر می کنم فرق زندگی ما با خیلی از مردم دنیا اینه که اونا دغدغه هاشون بیشتر شخصیه و خانوادگی یعنی نگران شغل و سلامتی و آینده خودشون و بچه هاشون و ... هستن و برنامه‌ریزی‌هاشون بیشتر به خودشون و عوامل بعضا مشخص وابسته است. ولی ما علاوه بر اینکه دغدغه‌هامون بیشتر اجتماعی و سی ا سی و ... هست، برنامه ریزی‌هامون هم به عوامل نامشخصی وابسته است که در تعیین و پیش‌بینی‌شون اختیار زیادی نداریم و همین بی‌ثباتی و نامشخصی انرژی فکری و روانی زیادی ازمون می گیره و رفته رفته مستهلک می‌شیم. من خودم خیلی از مواقع سعی می‌کنم دایره برنامه‌ریزی و  آینده رو  در ابعاد مختلف کوچیک کنم. یعنی هم اینکه افق بلندمدت به اون معنا نداشته باشم هم اینکه به صورت جغرافیایی دایره رو محدود کنم به چهاردیواری خونمون. ولی همیشه نمیشه و مجبوری ریسک کنی .

کلا احساس می کنم تمام سالهای عمرمون در حالت موقت و استندبای گذشته و پامون روی زمین نبوده و همین باعث خستگی و فرسایش روحی شده. به نظرم زندگی معمولی داشتن نعمت بزرگیه که نسل ما ازش محروم بوده. امیدوارم بچه‌هامون با تفاوت نگاه و بینشی که دارن بتونن زندگی عمولی رو تجربه کنن با آرامش  و آسایش بیشتر.

نظرات 4 + ارسال نظر
آذر دوشنبه 18 مهر 1401 ساعت 12:55 http://rozayedor.blogfa.com

سلام ستاره عزیز
خیلی درست میگی و من کاملا باهات موافقم واقعا مشکل قشر متوسط جامعه ما همین عدم ثباته که اصلا نمیتونی حتی سال بعدت رو هم پیش بینی کنی و باری به هر جهت داریم میگذرونیم

امیدوارم یه روزی به ثبات برسیم، از ما که گذشت

لیمو دوشنبه 18 مهر 1401 ساعت 12:29

برنامه ریزی عملا در کشور ما غیرممکنه. اینجا اکثرا از کودکی دچار بیماری زمینه ای میشیم و اگر شانس بیاریم خودمون رو از بلندی پرت نکنیم! پس اول از همه دغدغه جانی و بعد از اون مالی نمیذاره به چیزای دیگه فکر کنیم. من نهایتا برای یکی دوسال آینده برنامه که نه هدف میذارم برای خودم :))
+ قسمت معرفیتون چه قشنگه

درسته لیمو جان، بدون هدف که دیگه نابود می‌شیم، ولی همون هدف هم به قول خودت برای یکی دوسال باید باشه.
مرسی از نظر لطفت عزیزم

ربولی حسن کور دوشنبه 18 مهر 1401 ساعت 10:58 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
توی مملکتی که هر چیزی ممکنه یکدفعه تغییر کنه اصولا امکان برنامه ریزی وجود نداره

و همینه که ما رو خسته کرده...

صفا دوشنبه 18 مهر 1401 ساعت 10:21 http://Mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

کاملا باهات موافقم . هیچوقت آرامش و ثباتی نداشتیم . خیلی وقتها میگم کاش مسولین کشور ما هم مثل ژاپن از دخالت در امور سایر کشورها دست برمیداشتن و اول به فکر رفاه و آسایش مردم کشور خودشون بودن .
چراغی که به خانه رواست برای مسجد حرام است.

ژاپن که خیلی آرمانیه برای من ،خیلی وقت‌ها دلم می‌خواست توی یک کشور کوچیک و گمنام و معمولی بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد