بعد از فوت مامان مبنای تاریخ جدیدی به زندگی من اضافه شده . قبل از رفتن مامان و بعد از رفتنش. هر موضوعی رو با این مبنا تطابق میدم. وقتی مامان بود و وقتی نبود.
انگار زندگی جدیدی رو شروع کرده باشم . اینقدر زندگیم متحول شد که دقیقا نقطه عطفی به حساب میاد.
غم و غصه و رنج و دلتنگی که هنوز هم ادامه داره یک طرف ماجرا بود و عادت به بی کسی و نداشتن پشتوانه و همراه هم طرف دیگه قضیه. خونه مامان برای همه خونه امیده . هر چقدر پدر و مادر مشکل داشته باشن همیشه با آغوش باز و روی خوش پذیرای بچه ها و مشکلاتشون هستن. مامان من مثل بیشتر مامانها برام فرشته مهربونی بود که همیشه می شد روش حساب کرد. و همیشه اولویت رو می داد به نیازهای ما.
14 سال بود که فاصله خونه هامون 5 دقیقه پیاده روی بود . البته 3 سالش فقط یک نیم طبقه فاصله داشتیم .نکته مهمش اینه که با اینهمه نزدیکی فیزیکی و صمیمیت و دوستی هیچوقت هیچوقت توی زندگی ما دخالت نمی کرد حتی با اینکه بچه هام رو نگه می داشت و میشه گفت مامان اولشون بود ولی سعی می کرد توی تربیتشون به دل ما راه بیاد.مامان بینظیری بود که دیگه ندارمش .....
* نام ترانه ای با صدای دلنشین گوگوش و ترانه زیبای زویا زاکاریان
چه زود رفت اون چه دیر گفتیم از اون دلی که دریا بود
هنوز اون دل دریایی پر از آواز درنا بودنمی تونم هرچقدر هم سعی میکنم نمی تونم میدونم برای سلامتیم ضروریه ولی نمیتونم
چند روز ورزش می کنم باز خستگی و تنبلی نمیذاره
حتی دیگه یوگا هم نمی رم
ترد میل هم چند روز رفتم به خودم هم گفتم دیدی کاری نداشت ادامه بده اما بازم نشد
عصرها خسته ام آدمِ صبح زود پاشدن هم نیستم بین روز هم وقت ناهاریمون بعضی موقع چند دقیقه پیاده روی می کنم ولی میدونم کمه
همیشه جزء تصمیم های مهم زندگیم بوده ولی عملی نشده
اراده ام برای انجام همه کارها قویه ولی ورزش رو هیچوقت حتی دوران مدرسه دوست نداشتم کلاس ریاضی و فیزیک رو به زنگ ورزش ترجیح می دادم
همیشه هم از این موضوع در وضعیت عذاب وجدانم
دیروز پنجمین سالگرد پرکشیدن مامان بود و فردا اولین سالیه که بابا تو روز تولدش نیست .
من یکی از کسانی هستم که به شدت با برگزاری هالووین و ولنتاین و کریسمس برای ما ایرانی ها و به خصوص در داخل ایران مخالفم به نظرم خودمون اینقدر مناسبت و جشن های زیبا داریم که همون ها رو اگه حفظ کنیم هنر کردیم و اینکه چه معنی میده یه ایرانی که مسیحی هم نیست درخت کریسمس بخره و سال نو میلادی رو جشن بگیره مگه اونوری ها سفره هفت سین میندازن ؟ تازه عید نوروز ما به نظرم واقعا بی نظیره چون به راستی زمان مناسبیه برای نو شدن و... بگذریم اما اما امسال به صورت عجیبی هوس کردم یه درخت کریسمس بذارم گوشه هال و تزیینش کنم و از نور و رنگ و زیباییش لذت ببرم فکر می کنم این زمستون خشک و آلوده رو میتونه تا حدودی تلطیف کنه و با یک منظره شاد زشتی ها و غم های این روزها رو برامون قابل تحمل کنه اصلا کاری ندارم که این درخت زیبا مال چه قوم و قبیله و اعتقاد و مسلکیه و نماد چیه فقط می خوام از شادی و زیباییش لذت ببرم. برای خودم و مخصوصا اطرافیانم خیلی عجیب و باورنکردنیه ولی آدمیه دیگه چه میشه کرد امروز هم قصد کردم قرقره و فرفره رو بردارم و بریم میرزای شیرازی و درخت و تزییناتش رو بخریم و از حال و هوای شاد این شبها حظ ببریم
خدا کنه گرفتار ترافیک نشیم
دیشب رفتیم درخت زیبایی خریدیم و آوردیم خونه، بچه ها با کلی شوق و ذوق تزییناتی رو که خریده بودن به درخت آویزون کردن، همسر گرامی هم ریسه را پس از ایمن سازی نصب کرد و از تماشای درخت زیبا در کنار سفره یلدا بسی لذت بردیم